تو را دانش و دین رهانَد درست درِ رستگاری ببایدت جست
دانش و دین تو را از هر حادثه ی خطرناکی کاملاً نجات می دهد؛ پس باید مسیر رهایی و نجات را جست و جو کنی.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
رهاند |
رها کند |
ببایدت جست |
باید پیدا کنی |
نکات دستوری و آرایه ادبی:
درست و جست ß قافیه
درست ß مجاز از راه درست
در رستگاری جُستن ß کنایه از راه خوشبختی و سعادت را رفتن
در رستگاری ß اضافۀ تشبیهی
تو را ß مفعول
دانش و دین ß نهاد
«ت» در جملۀ «ببایدت جست» (تو باید جست و جو کنی):نهاد
چو خواهی که یابی زِ هر بد رها سر اندر نیاری به دام بلا
بُوی در دو گیتی ز بد رستگار نکوکار گردی برِ کردگار
به گفتار پیغمبرت راه جوی دل از تیرگی ها بدین آب شوی
اگر می خواهی از بدی ها دور باشی و گرفتار بلا و سختی نشوی، اگر می خواهی در دو جهان (این دنیا و آخرت) از بدی در امان باشی و در حضور خداوند، انسان خوب و ستوده باشی، به سخنان پیامبر خود [حضرت محمد (ص)] عمل کن و درون خود را از پلیدی ها و گناه پاک کن.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
چو |
اگر |
یابی |
بیابی |
سر اندر نیاری |
گرفتار نشوی |
بُوی |
باشی، بشوی |
گیتی |
جهان |
نکوکار |
نیکوکار |
گردی |
بشوی |
بر |
پیش، نزد |
کردگار |
خداوند |
گفتار |
سخنان |
راه جوی |
اطاعت کن، عمل کن |
تیرگی |
کار اشتباه و ناپسند |
شوی |
بشور |
||
رستگار |
آسوده، پرهیزگار، سعادتمند |
نکات دستوری و آرایه ادبی:
بیت های 2، 3 و 4 ß موقوف المعانی هستند
رها و دام ß تضاد معنایی
دام بلا ß اضافۀ تشبیهی (بلا مانند دام است)
سراندر دام بلا نیاوردن ß کنایه از گرفتار دام بلا نشدن
دل ß مجاز از تمام وجود
آب ß استعاره از سخنان پیامبر (ص) که شبیه آب، زلال است و سبب پاکی و تمیزی روح انسان می شود
اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد نبی و وصی گیر جای
اگر امیدواری و انتظار داری که در جهانِ آخرت، آسوده خاطر باشی، به گفتار پیامبر (ص) و جانشین وی [حضرت علی (ع)] عمل کن.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
دیگر سرا |
جهان آخرت |
نزد |
پیش |
نبی |
پیامبر (ص) |
گیر جای |
جایگاه پیدا کن |
وصی |
جانشین، منظور حضرت علی (ع) |
نکات دستوری و آرایه ادبی:
چشم داشتن ß کنایه از توقّع و انتظار داشتن، امیدواری
بر این زادم و هم براین بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم
من به این عقیده و اعتقاد به دنیا آمدم و با همین عقیده خواهم مرد و تو آگاه باش که من از پیروان امیرالمومنین، حضرت علی (ع) هستم.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بر این زادم |
این طور به دنیا آمدم |
بگذرم |
بمیرم |
پی |
پا |
حیدر |
لقب حضرت علی (ع) |
نکات دستوری و آرایه ادبی:
خاک پی حیدرم ß کنایه از تواضع و فروتنی بسیار
«م» در جملۀ «خاک پی حیدرم» (من خاک پای حضرت علی هستم) ß نهاد؛ به معنای «من»